141

سلام 

خوبید؟

ما هم سعی می کنیم خوب باشیم .

هفته پیش روز یکشنبه توی جلسه گروه یک دفعه توی عمل انجام شده قرار گرفتم و مجبور شدم برم ماموریت 

کجا؟کرمان!!! چرا ؟ چون بچه های مالی گند زدن ، چون ....

البته خوبیش این بود که دو تا از نیروهای مالی هم بودن

نمی دونین چ استرسی کشیدم که شوهر قبول کرد با هم بریم و این شد که یک دفعه ماموریت شد ی مسافرت که بچه ها رو بردیم 

سه شنبه ساعت 3.5-4 صبح حرکت کردیم، ساعت 5 بعد از ظهر رسیدیم ، بعد از نماز مغرب و عشا خوابیدم تا 8.5 و ساعت 9 رفتیم جلسه هماهنگی با نیروهای خودمون تا 11.5 شب.

و چهارشنبه از ساعت 7.5-4.5 جلسه بودیم 

سه تا جلسه سخت و فشرده، کلی خسته شدیم، طوری که من عملا دیگه مغزم نمی کشید 

ساعت 5 رسیدم پیش بچه ها.

نماز مغرب عشا رو رفتیم گلزار شهدا و مزار حاج قاسم عزیز و بعد هم ی بازار ارگ .

صبح روز بعد هم حرکت کردیم سمت مشهد

تجربه سخت و در عین حال خوبی بود برام .

راجع به بابا هم 

کاش معجزه شه ، تمام امیدم به معجزه خداست 

امروز صبح رفتم در حد یک دقیقه دیدمشون ، نمی دونم بابا متوجه شدن یا نه 

چقدر خوب بود که مهدی بود اگر نه کی آرومم می کرد 

خدایا برای تو کاری نداره، بابای من سنی ندارن، بابای من تمام امید و پشتوانه امونن، می شه می شه همین ی بار معجزه شه 

خواهش می کنم التماست می کنم یا الله

خدایا خواهش می کنم  ازت تشکر بعدی که ازت دارم به خاطر برگردوندن دوباره بابا باشه به ما 

خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به دلیل رحمتت بهمون دادی، ممنونم، ممنونم، ممنونم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد