سلام
خوبید؟
ما هم سعی می کنیم خوب باشیم
عزاداری هاتون قبول
چند وقتی هست که نماز جماعت توی شرکت برگزار می کنیم ، برای همین مراسم ی که می خوایم بگیریم بعد نماز جماعت برگزار می شه، مثل جشن ها یا تولدها یا ...،فردا تولدم هست و اصولا روز تولدم برای همکارهای شرکت شیرینی می گیرم،پارسال سالاد الویه درست کردم و امسال بچه ها گفتن مجدد سالاد درست کن که منم قبول کردم. اما این دفعه قبل نماز خوردیم و کلی خاطره شد.
هر سال برای تولدم خودم برای خودم هدیه می خریدم، امسال هنوز فکری راجع بهش نکردم، اما صالح برام سنگ تموم گذاشت ی گردننبد درست کرده بود که عاشقم
خدایا ممنونم برای همه چیزهای که به دلیل رحمتت بهم دادی، ممنونم، ممنونم، ممنونم
سلام
خوبید؟
ما هم سعی می کنیم خوب باشیم
تازه دیروز ساعت 2.5 رسیدم
و نگم که من و بچه ها چقدر سوختیم
عملا 3-4 درجه تیره شدیم
بدی چمخاله اینه که از مشهد خیلی دوره ، و با بچه ها مسیر حدود 24 ساعت رو حدود 40 ساعت توی راه بودیم، اما من شهر لنگرود و ب تبع اون چمخاله رو دوست دارم ی جورایی آدم توش احساس غربت نمی کنه، و همینطور طرح شنای بانوانش رو هم خیلی خوب درست کرده بودن و در مجموع ساحل خوبی بود، ی دو ساعتی هم رفتیم کاسپین و ی کوچولو خرید کردم و دوست داشتم می تونستم ی عالمه خرید کنم که هم تایم نبود و هم ..... ی روز هم رفتیم آستانه اشرفیه و کوتاه اونجا زیارت کردیم .
و اینکه واقعا نمی دونم این دریا چی داره، بچه ها از آب دل نمی کندن،ی سره توی آب، ی سره توی آب، صالح که هر دفعه می خواستیم بریم می گفت مامان من توی آب نمی رم و برای خودش لباس بر نمی داشت اما از همه زودتر می رفت و مجبور بود با همون لباس ها برگرده که چون هوا خیلی خوب بود مشکلی نداشتیم .
توی راه برگشت هم رفتیم قم و جمکران که حسابی خوب بود و بعد سه سال رفتم زیارت خانم حضرت معصومه .
و قم طیبه عزیزم رو دیدم و چقدر دیدنشون رو لازم داشتم ، به نظرم طیبه جون ی فرشته ان در قالب انسان ، چقدر ی انسان می تونه دل بزرگ و پاک و مهربون باشه ، امان از شیرینی نیکان، گوله نمکه ماشالله خدا حفظش کنه .
خدایا ممنونم به اطر همه چیزهایی که به دلیل رحمتت بهمون دادی ، ممنونم، ممنونم، ممنونم
سلام
خوبید؟
ما هم سعی می کنیم خوب باشیم
5 شنبه و امروز روزهای زیارتی امام رضا بودن و من ب شرط لیاقت نایب الزیاره بودم
ما برای اینکه بچه ها زیارت دوست دارن روزهایی که بچه ها رو می بریم حرم ، بعدش براشون خوراکی یا چیزی که دوست دارن می گیریم و برنامه حرم دوست دارن.
* تا اینجا رو شنبه نوشتم وتا الان که پنجشنبه است نرسیدم که تکمیل کنم
قبل سفر کربلا ب بچه ها قول دادیم می بریمشون مسافرت و همون موقع ی جا رزرو کردیم برای چمخاله 14 تیر
من همون روزها با مدیرعامل جدید هماهنگ کردم ، اما این روزها همش می زنن زیر حرفشون ، امیدوارم تنش جدید به وجود نیاد
احتمال اینکه یکشنبه حرکت کنیم هست ، دوتا ارزیابی کیفی و ی دونه ارزیابی فنی دارم بعلاوه ی عالمه کار خورده ریز دیگه
امروز تا الان موندم که بشه ی بخش از کار جمع کنم ، هنوز برای سفر خرید هم نرفتم دعا کنید که خدا به من توان بده و به خوبی و خوشی جمع شه این روزها
خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به دلیل رحمتت بهمون دادی، ممنونم، ممنونم، ممنونم.
سلام
خوبید؟
ما هم خوبیم الحمدالله
الحمدالله سفرمون سفر خیلی خوبی بود و علی رقم شرایط قبل سفر همه چی خوب بود،به شرط لیاقت نایب الزیاره دوستان بودم
11 سال قبل همین روزهای خرداد ماه من مکه بودم و از لحاظ قمری روزها ی ذیقعده زائر کربلا و کاظمین و بعد 11-12 سال مجدد توفیق شد و هر جور و با هر زبانی که شاکر باشم کمه
اما ظاهرا به بچه ها خیلی سخت گذشته
دیروز که خواهرشوهرشون اومده بودن خونمون می گفتن روز ی نبوده که زهرا گریه نکنه، هرچند بچه ها دو روز خونه مادرشوهر، دو روز خونه خواهرشوهر، دو روز خونه مامانم و دو روز خونه خواهر کوچیکه بودن
روز دوشنبه ساعت 2 صبح رسیدم خونه و تا جمع کردم و دوش گرفتم و خوابیدم شد ساعت 4.5 اما 8 رفتم شرکت و سه شنبه هم همینطور، سه شنبه بعد از ظهر مهمون داشتم از چهارشنبه صبح افتادم از شدت خستگی و بی حالی ، سه شنبه شب هم البته مهمون های دوم برای جمعه دعوت کرده بودیم و منی که نگران چ طور از پسش بر بیام ، روز چهارشنبه و پنجشنبه به استراحت گذشت و البته 5 شنبه خرید ی سری ملزومات مهمونی ، اما جمعه از صبح زود تا ساعت 9 شب فقط می دویدم و از شدت خستگی و کار و الحمدالله که مهمونی دوم هم ب خوبی و خوشی تموم شد
روز چهارشنبه که مرخصی بودم هم یکی از کارهایی که توی شرکت روش خیلی انرژی گذاشته بودم به نتیجه رسید و کلی خوشحال شدم
فقط مونده ی کار توپ گرفتن توی این بلبشوی پروژه ها که انشالله اینم حل شه و بتونیم به موندگاری شرکت امیدوار شیم انشالله
خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به دلیل رحمتت بهمون دادی ، ممنونم، ممنونم، ممنونم.
سلام
خوبید
ما هم سعی می کنیم خوب باشیم
دوست داشتم پست الانم خیلی با انرژی باشه که فکر کنم نیست
اگر مشکلی پیش نیاد و خدا بخواد فردا این موقع ها حرم امام حسینم و نایب الزیاره همه دوستان و خوانندگان اینجا
اما توی دلم خیلی زیاد غم دارم
از غر زدن متنفرم، اما گاهی دلت با گله کردن آروم می شه
کاش یکی بود می رفتم توی بغلش های های گریه می کردم و اروم می شدم
سعی می کنم روحیه ام حفظ کنم و به روی خودم نیارم اما تا حد مرگ از دست شوهر عصبانی ام
کاش مردها وقتی نیازهای ی خانم فهمیدن از اون به عنوان اهرم برای فشار آوردن ب خانم استقاده نکنن، امیدوارم خود خدا بهشون نشون بده و توی شرایط مشابه گیر کنن و بفهمن از کجا خوردن
امیدوارم خیلی زود بتونم خودم جمع و جور کنم و سفرم هم سفر خوبی باشه، امیدوارم خدا خودش کمک ام کنه
شاید شاید یکی دیگه از دلایل روحیه خرابم شرایط بابام باشه
بابا از بعد ازماه رمضون خیلی تحلیل رفتن ، روزه های ماه رمضان گرفتن و شاید فقط 4-5 روز نگرفتن
شرایطشون طوری که خواهر کوچیکه ی دفعه ک رفت دیدنشون اشکش در اومد ، وقتی ک بابا روحموم می کرد گریه می کرد،
خیلی زیاد لاغر شدن و بی انرژی همش دوست دارن بخوابن، وقتی می ریم خونه اشون باید به زور ببریمشون توی حیاط یا توی سالن در حد یک ربع و نیم ساعت به زور و منی که دلم پر می کشه برم پیش بابا اما نمی شه و این شده یکی از حسرتام، شاید بهانه است، شاید فرار از واقعیت، شاید ی فشار و شاید بی رحمی
برام خیلی دعا کنید ک محتاج دعای خیر دوستان هستم
منم اگر رفتم برشرط حیات و لیاقت دعاگوی دوستان هستم
خدایا ممنونم ب خاطر همه چیزهایی ک ب دلیل رحمتت بهمون دادی ، ممنونم، ممنونم ، ممنونم