این روزها

سلام

خوبید؟

دیشب از اون شبا بود

نمی دونم چرا اما محسن جانمان همی جور جیغ می زد 

البته حدس می زنم چون دیروز برای اولین بار با پای مرغ براش سوپ درست کرده بودم شاید دل درد داشت

کارخونه شوهر جانشون هم تعطیل شده از دیروز تا ۱۵ فروردین یعنی حدود ۳ هفته

خدا کنه توی تعطیلات مشکلی پیش نیاد آخه اگر ما بیشتر از ۲۴ ساعت خونه باشیم اصولاً ی بحثی بینمون پیش می آد

خدایا این سه هفته رو ب خیر بگذرون

ب صالح شون غیر مستقیم و مستقیم گفتن نیایین

هنوز ی هفته مونده ب سال تحویل

من دوست دارم ک صالح خونه باشه چون واقعا بهم کمک می کنه

یعنی ی بار از روی دوشم بر می داره انشالله ک خدا نگهدارش باشه

تصمیم داره قبل سال تحویل تمام تکالیفش انجام بده و با خیال راحت بقیه تعطیلات بگذرونه

از کارای خونه تکونی هم اتاق ها رو ک با صالح مرتب کردیم آشپزخونه هم ک هفته قبل نیروی کمکی اومد برام

پذیراییمون مونده ک می خوام بخاری بر دارم اینه ک هی دست دست می کنم و می ترسم هوا سرد باشه و بچه ها سرما بخورن

البته کشیدن دیوار ها و در ها مونده ک هی تنبلی می کنم

هرروز هم سرویس تمییز می کنم برای اینکه روز آخر خیلی زحمت نداشته باشه

امیدوارم ک امسال هم ب خوبی و خوشی تموم شه

سال خوبی داشته باشیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.