30/02/96

ب چند دلیل گفته بودم به آقای روحانی رأی نخواهم داد و ندادم

اما ب یک دلیل روشن او را رئیس جمهور خواهم دانست و می دانم

تبعیت از رأی مردم و حفظ حرمت قانون جمهوری اسلامی

انتخابات

هوالشاهد

پرسشی که این روزها از پاسخ آن طفره رفته ام
ضمن احترام به طرفداران آقای روحانی وتقدیر از خدمات مثبت ایشان

چرا آقای دکتر روحانی را شایسته ریاست جمهوری ایران نمی دانم و به ایشان رأی نمی دهم
نه فقط به دلیل کارنامه ضعیف در حل معضل مهم اشتغال وبیکاری جوانان

ونه فقط به دلیل کوتاهی وانفعال در مسئله قربانیان منا

ونه فقط به جهت میلیاردر بودن برخی اعضاء کابینه

ونه فقط به خاطر بی توجهی به محرومین ومستضعفین و معوقه خواندن چپاول در صندوق فرهنگیان

ونه فقط به دلیل حمایت و پشتیبانی بیگانه و مجاهدین خلق از ایشان

ونه فقط به خاطر تحمل نداشتن وپرخاشگری نسبت به مخالفان و منتقدین

ونه فقط به خاطر سکوت دربرابر جسارت به امام رضا علیه السلام وتوهین به مدافعین حرم در ستاد ایشان

ونه فقط به دلیل تطمیع _به زعم خودشان_رأی دهندگان از طریق برقراری مجدد یارانه واختصاص وام و....در شب انتخابات

دلیل اصلی ام این است که ایشان علیرغم اینکه همواره هم در مسئولیت های مهم امنیتی بوده اند وهم حقوق دان و وکیل هستندبا چه انگیزه و توجیهی این روزها چنین اظهارات شکننده وآشوب طلبانه و ضدامنیتی را در جمع هواداران وحتی در تلویزیون جمهوری اسلامی به زبان می آورند؟!! و ضمن تقبیح تمام سی وهشت ساله عمر جمهوری اسلامی ( شامل دوره سازندگی و اصلاحات وحتی چهارسال خودشان!) عملا نقش اپوزوسیون را بازی می کنند

البته این مطالب به معنی نادیده گرفتن توفیقات ونقاط قوت ایشان نیست همچنان که به معنی وارد بودن انتقاد به طرف مقابلشان نیست.

خدا عاقبت ما را ختم بخیر کند و عزت و آبروی کشورمان را از خطرات محفوظ فرماید.
آمین یارب العالمین
علی سرلک ۹۶/۲/۲۸

7

سلام

خوبید

ما هم خوبیم الحمدالله

الان حدود 2-3 هفته دارم می رم محل کارم

بچه ها رو هم می ذارم خونه یا خونه مادرشوهرم

خیلی سخته اما می خوام ادامه بدم

روزهای اول وقتی که شوهرجان خونه بودن می ذاشتم پهلوشون وسط روز زنگ می زدن که نمی تونم بچه ها رو نگه دارم و بگو یکی ببردشون

اما الان زنگ می زنن که چی توی شیشه بچه بریزم و چی بهش بدم

اگر خدا بخواد تصمیم داریم خونه رو عوض کنیم و بریم نزدیک خونه مادرشوهرم که هم خیالم از بابت بچه ها راحت باشه و هم ب محل کارم نزدیک تره

خونه الانمون نزدیک خونه مامانم هست

برای من خوبه اما توقع های شوهرجان بالا می ره ازشون

ضمن اینکه مامان خیلی سرشون شلوغه

اواخر شهریور 95 بود وقتی ک بابا داشتن از مسجد برمی گشتن می خورن زمین از پشت سر و چند روز icu بستری بودن و شرایطشون خیلی سخت شده بود

خدا رو شکر بهترن الان اما هنوز به شرایط قبل برنگشتن و نیاز ب مراقبت خاص دارن

خدا خیر برادرها و مامانم بده که هوای بابا رو دارن

انشالله که حال همه مریض ها خوب شه حال بابای من هم خوب شه و خدا سایه اشون روی سر ما حفظ کنه