36

سلام

خوبید؟

ما هم سعی می کنیم خوب باشیم.

می دونید بزرگترین لطف خدا بعد از سلامتی داشتن ی همدم و همراهه که بفهمه شرایطت ، درکت کنه، بتونی بهش تکیه کنی، توی همه شرایط هوات داشته باشه 

فرقی نکنه که بهت نیاز داره یا نه ،بقیه اش ی جوری قابل تحمله به نظرم

توی هفته گذشته که مشهد ب دلیل  آلودگی مدام تعطیل می شد روز اول که همسرجان خونه بودن و بچه ها هم چون ی کم تب داشتن مهد نبردم ، روز دوم صالح هم تعطیل بود و اون روز هم چون هنوز حالشون بهتر نشده بود گذاشتم بمونن خونه، اما دوشنبه شوهرجان صبح باید می رفتن و از اون طرف صالح هم باید می رفت مدرسه، پیام دادم به پرستار مهد که امروز بچه ها رو می آرم ، چشمتون روز بد نبینه ی ادا بازی درآورد که همه جا تعطیله و من از خودم که تعطیل نکردم و من  باز نمی کنم هر کار می خواین بکنین و ... ، از اون طرف هم باید اسناد می فرستادم برای مناقصه و ی ضمانتنامه گرفته بودیم  برای این مناقصه و نمی تونستم مرخصی بگیرم

 مدیر مهد هم تلفنشون رو جواب نمی دادن تا مجبور شدم زنگ زدم به موسس و ایشون تماس گرفتن و یکی از مربی های مهد اومدن و خلاصه با پشت سر گذاشتن ی استرس خیلی بد اون روز رفتم سرکار، من از شما می پرسم خانم های کارمند که به دلیل بدی آب و هوا یا آلودگی مهد ها تعطیل می شه چ کار می کنین؟

بگذریم ،مدیر مهد حدود 11 تماس گرفتن بیاین تعیین تکلیف کنیم از این به بعد تعطیلات عید پیش رو داریم و هوا سرد می شه ممکنه مدارس تعطیل باشن و ما نمی تونیم به خاطر دوتا بچه کل مجموعه رو الاف کنیم، هر چند بعدش پیام دادن که به صورت خواهرانه !!!! به من پیشنهاد داده بودن که اگر به پرستار می گفتم ی هزینه جدا بهتون می دم ممکن بود همکاری کنن که خوب مجبور شدم بگم بچه ها رو دیگه اونجا نمی برم و مهدشون رو عوض کردم ، حالا از اون روز شوهر ما هی نمک روی زخم ما می ریزه که اصلا چرا داری می ری سر کار و مگه چقدر بهت می دن و همون ی ذره همکاری هم که توی کارهای بچه ها می کرد و دیگه انجام نمی ده،

فکر کنین ی عالمه دغدغه برای جابه جایی بچه ها تحمل کردم، ی عالمه وظیفه محل کار که چون همکارجان از ابتدای آذر مرخصی زایمان رفتن و این هم قوز بالای قوز، هی می خوام بی خیال همه چی شم و بزنم زیر همه چی ، هی به خودم می گم سمانه جان الان تو مادر سه تا بچه ای که تک تکشون همه چیشون به تو بستگی داره و تحمل کن

دوستان خواهش می کنم اگر ی مردی دارین که می تونین بهش تکیه کنین، می تونین از دغدغه هاتون باهش صحبت کنین ، نگران نیستین که اگر متوجه چیزی شد نمک روی زخمتون نمی ریزه، لطفا لطفا سر چیزهای الکی اعصاب خودتون خط خطی نکنین و قدر تک تک لحظاتتون رو بدونین و از کنار هم بودنتون نهایت استقاده رو ببرین.

خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به خاطر رحمتت بهم دادی و همه چیزهایی که به خاطر حکمتت بهم ندادی، ممنونم ، ممنونم ،ممنونم




نظرات 4 + ارسال نظر
soly پنج‌شنبه 21 آذر 1398 ساعت 10:07 http://www.soly61.blogsky.com

خدا براتون نگه داره هر سه تا شو. توی زندگی باید بجنگی تا پیروز بشی. این جزو قوانین هست. خوش باشی.

ممنونم
باید برای کسی یا چیزی بجنگی که قدرت بدونه نه اینکه ............

ملت بلاگ چهارشنبه 20 آذر 1398 ساعت 20:03

سرویس وبلاگدهی ملت بلاگ برای ساخت وبلاگ رایگان فارسی برای حمایت از زبان شیرین پارسی در پهنای اینترنت پا به عرصه نهاد و امید بتوان گامی هر چند کوچک برای اثر بخشی زبان پارسی در جهانیان انجام داد.
آدرس:
melatblog.i r

فهیمه دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت 15:46

عزیزم من و شما خودمون هم دلمون نمیاد وظیفه رو به گردن مردمون بندازیم

شاید حرف شما درست باشه
اما اگر وظیفه اشون رو قبول می کردن ما مجبور نبودیم جورشون بکشیم

nazi salehi یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 22:12

عزیزنازنینم اکثر مردا همینن.کلا ژنشون آپشنی به اسم سازش نداره به کارت ادامه بده د توکل کن به خدا من وقتی کار میکردم همین حرفها رو میشنیدم بعد که خونا نشینم کرد حالد حرفی بشه میگا خودت دنبال بهانه بودی بمونی خونه منو بهانه کردی وگرنه به حرف من از کارت دست نمیکشیدی

سلام عزیزم
چقدر با این پیامتون امیدوارم کردین
ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.