53

سلام 

خوبید؟

ما هم سعی می کنیم خوب باشیم 

الان با این شرایط کرونا قدر خیلی از داشته های قبلیمون می دونیم و حسرتش داریم 

دلم ی خرید راحت می خواد، بدون اینکه وقتی برگشتیم همه چی ضد عفونی کنیم 

کجا فکر می کردیم باید قوطی رب و ماکارانی و پودر کیک و ... بشوریم و ضد عفونی کنیم و بعد بزاریم تو  کابینت!!!

کی فکرش می کرد میوه ها رو باید ی بار با مایع و اسکاج بشوریم و بعد با سرکه ضد عفونی کنیم !!!

کی فکرش می کرد آرزوی اینکه بدون دغدغه بریم توی غرفه ها بگردیم و بدون ترس بریم سبزی خوردن و قرمه سبزی و پلو و آش و جعفری بخریم داشته باشیم!!!!

خدایا واقعا نمی دونم چ حکمتی توی کارته ، اما داره کم کم این امتحانت طاقت فرسا می شه 

من از اول اسفند 3 بار بابام دیدم و توی همون سه بار حتی نتونستم دستشون بوس کنم ، کی فکر می کرد بغل گرفتن پدر و مادر آدم ی حسرت بشه، خدایا تو رو به عزیزانت درگاهت ی کاری کن تموم شه این بیماری یا این ویروس دیگه نتونه منتقل شه یا ...

توی اون بازه 40 روزه ای که همسرم تعطیل بودن ی بار اعتراض کردم که همه کارهای خونه با منه و از طرفی هم من باید می اومدم سرکار و خسته می شم و ایشون لطف کردن به صالح پیشنهاد دادن اگر ظرف ها رو بشوری پول توجیبیت دو برابر می شه، که صالح تا اواخر فروردین این مسئولیت داشت ، اما از ابتدای اردیبهشت که تدریس مدارس جدی تر شده و امتحان های میان ترمشون هم خیلی جدی شده، از طرفی من که می آم سر کار صبح ها مسئولیت بچه ها بیشتر روی دوش صالح هست دیگه دلم نمی آد که ظرف شستن هم به وظایف ش اضافه بشه ، اینه که عملا کار کردن من توی خونه دو برابر شده ، تا قبل عید داشتم فکر می کردم چقدر خوبه که از بیرون می آم با وجود بچه همه جا مرتبه و حدود 1 ساله که جارو برقی اصولی نکشیدم ، همیشه خانم رضایی زحمتش می کشیدن،اما  متاسفانه گفتن نمی تونن بیان کمکم،خدایا خودت ی نیروی کمکی خوب برا م بفرست ،گناه دارم 

روتین ماه رمضونمون هم شده حدود 3 بیدار می شیم برای سحر و امسال اولین سالی هست که صالح هم رسما روزه می گیره، اینه که اصولا سه نفری بیدار می شیم ، البته زهرا هم 3-4 باری بیدار شده و خواسته روزه کله گنجشکی به سبک خودش بگیره ، حدود 4-4:15 دقیقه می خوابیم ، من اصولا 7 بیدار می شم تا ظرفهای سحر بشورم و ی کم ظاهر خونه رو جمع کنم و مقدمات افطار و سحر روز بعد آماده می کنم و بعد می رم محل کارم که به خاطر ماه رمضان ساعت کاریم از 8 شروع می شه، و تا حدود 3 که می رسم خونه ، اول به مقدمات افطار و سحر ی سرو سامونی می دم و بعدش ی استراحت کوچیک که اصولا بچه ها این قسمت هی پیام بازرگانی می شن طوری که از خیرش می گذرم و بعد هم همزمان بقیه کارهای افطار و سحر تا حدود افطار و بعد افطار هم مجبورم به کارهای صالح برسم اگر سئوالی یا آزمونی داره و حدود 11 بیهوش می شم تا سحر .

از وقتی که برادرم ازدواج کرده من ی بار رفتم خونه مامان که محمد و خانومش هم بودن ، ی حس خیلی خوب داشتم که داداش کوچیکه من اینقدر عشق توی چشماش موج می زنه وقتی خانومش پیشش هست، برام خیلی ارزشمند هست و ی خوبی هم هست اینه که خانومشون با اینکه سنشون خیلی نیست اما خیلی دختر خوب و عاقلی هست و تونسته خودش توی دل مامانم جا  کنه الهی شکر، البته مامان من خیلی بهشون کاری نداره اما در مجموع عروس خانومشون برای مامان جان ما عزیز هست، و اگر خدا بخواد انشالله کارهای سالنش آخراش هست و امیدواریم که بتونه برای بعد از ماه رمضون حداقل شروع به کار کنه ، هر چند که گویا فقط بیرون بر باید داشته باشن ، اما ما فعلا به همین هم راضی هستیم تا ببینیم خدا چی می خواد 

خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به خاطر رحمتت بهمون دادی و همه چیزهایی که به دلیل حکمتت بهمون ندادی، ممنونم ، ممنونم ، ممنونم

نظرات 3 + ارسال نظر
گلابتون بانو سه‌شنبه 6 خرداد 1399 ساعت 18:14

چه قدر سخته کار بیرون و خانه داری با هم تو ماه رمضان! خدا قوت.
شغلتون چیه؟

خیلی ممنون
همسر داری، بچه داری و خونه داری واقعا انرژی می گیره و در کنار اون شغل بیرون داشتن هم انرژی مضاعف ، سعی می کنم مدیریت کنم دعا کنین که خدا کمک کنه
من کارمند ی شرکت مهندسی مشاورم

عمادوسوگندش جمعه 26 اردیبهشت 1399 ساعت 01:51 http://Www.1473s.blogfa.com

وای ک من بجات خسته شدم
خسته نباشی نماز روزه هاتونم قبول

ممنونم

شیرین پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1399 ساعت 09:00 http://khateraha95.blogfa.com/

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.