122

سلام 

خوبید ؟

ما هم سعی می کنیم خوب باشیم 

الحمدالله از سرعت زندگیمون یکم کم شده و این روزها یکم کند تر می گذره.

راجع ب محل کار احتمالا  اگر معجزه بشه شاید بشه دووم آورد امسال رو اگر نه حداکثر تا پایان شهریور ماه بیشتر پروژه نداره که خوب ی ذره شرایط نگران کننده است.هر چند خدا بزرگه و برنامه خودم هم این بود 2.5 سال دیگه ادامه بدم و برم سراغ بیمه بیکاری و بازنشستگی اما ظاهرا شرایط ی جوری پیش می ره که با 15 سال سابقه کار برم بیمه بیکاری و بعد برای اون دو سال دیگه ی فکری بکنم .

مامان و محمد خیلی به من می گن بیا سالن اما جدای مسئولیتی که داره چون همسر خیلی پایه نیست نگران فشار مضاعفی هست که احتمالا بهم وارد شه و سپردمش به خدا و اینکه هر جور صلاح می دونه مسیر درست بزاره جلوی پامون.

امروز تولد زهراست و دیروز خونه مامان ی تولد کوچیک خواهر برادری گرفتیم و چقدر دخترک ناز و دوست داشتنی من ذوق کرد ، چ دنیای کوچیک و خوبی دارن، کاش دنیاشون همیشه اینقدر خوب و دوست داشتنی بمونه.

موضوع بعدی که می خوام بهش اشاره کنم اینه از اوایل 1400ی کم و از اواسطش ی ذره بیشتر دارم ی سری دوره هایی رو شرکت می کنم در زمینه های مختلف، و البته خیلی هاش نصفه می مونه و می شه ی دریچه که ذهنم درگیرش می شه و ی پرونده باز تو ی ذهنم ،مثل دوره دیروز محیا منصوریان، نمی دونم می شناسینش یا نه، دوره والد آگاه، موضوع دیروز این بود زندگی سه ضلع داره ، اعتماد، شور و تعهد، و بچه ها توی این فضا خیلی خوب رشد می کنن و اینکه چقدر این سه ضلع توی زندگی ما پایداره، به این فکر می کردم من والد چقدر کم کاری کردم برای پر رنگ ترکردن این اضلاع، چقدر خودم باعث کم رنگ شدن این اضلاع شدم و اینکه چه کارهایی می تونستم انجام بدم و ندادم و چ کارهایی رو نباید انجام می دادم و انجام دادم و از طرفی ی طرف ذهنم درگیر اینه  تو تمام سعی ات انجام دادی توی لحظه کاری که فکر می کردی درسته رو انجام دادی و منی که توی این باتلاق موندم و ی مدت دست و پا زدم و بیشتر فرو رفتم و الان ی جا ایستادم و دارم فکر می کنم چ طور می تونم یواش یواش و آهسته اما پیوسته از این باتلاق بیام بیرون.

خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به دلیل رحمتت بهم دادی، ممنونم، ممنونم، ممنونم.

نظرات 5 + ارسال نظر
صفا جمعه 3 تیر 1401 ساعت 13:58 http://Mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

خیلی خوب و گیرا می‌نویسی دوست عزیز.
سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

نظر لطفتونه خانم

سحر یکشنبه 18 اردیبهشت 1401 ساعت 09:57 http://www.eshghooneh.blogfa.com

چه خوب که همچین دوره هایی رو شرکت میکنی و به فکر بهتر کردن زندگی خودت و بچه هات هستی
بهت تبریک میگم
برای کارت هم به نظر من اینکه بیمه بیکاری رو بذاری اون آخر یه اشتباهه چون خود بیمه بیکاری دو سوم حقوق هست و اونوقت حقوق بازنشستگی ات میشه دو سوم این حقوق و خیلی کم میشه. اینجوری که الان برات پیش اومده بهتره به نظرم.
ان شاءالله که هرچی خیره برات پیش بیاد

ممنونم عزیزم
دعا کن برام خانم
منم سپردم به خود خدا

لیلی چهارشنبه 14 اردیبهشت 1401 ساعت 17:18 http://Leiligermany.blogsky.com

تغییر شغل اگه وقت منعطف داشته باشه به نظرم برای زندگی بهتره و به نفع بچه هاست.
وقتی همه ی تلاشت رو برای فرزندت می کنی و سعی می کنی پیشرفت کنی در رابطه با بچه ها آگاهی کسب کنی خودش بهترینه

انشالله همینه که می گین
ممنون از دلگرمی اتون

خانوم جان سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1401 ساعت 18:25 http://mylifedays.blogfa.com

سلام قبول باشه روزه نمازتون ، در مورد کارت حیف چرا ادامه نمیدی جایی دیگه شرکت دیگه حداقل ۲۵ سالت رو پر کن . من الان عاشق سرکار رفتن هستم اما بچه ها دست و بالم رو بستن و حداقل تا ۵ سال دیگه همینه اوضاع اونموقع هم یه زن ۴۰ و خورده ای ساله رو کی برای کار میخواد اخه

سلام عزیزم
ممنون
می دونی همسر همراهی ندارم ، یعنی خیلی اوقات مانع هم می شن اینه که فشار مضاعف می آد بهم . و از اون طرف هم بچه های منم هستن و دیگه گناه دارن
دارم فکر می کنم بیمه بیکاری بگیرم و از اون ور با حداقل حقوق بازنشست شم که حداقل ی اب باریکه برای گذران روزمرگی خودم داشته باشم

فاطمه جمعه 2 اردیبهشت 1401 ساعت 08:26 http://Ttab.blogsky.com

مبارک باشه تولدزهراخانوم
به این تغییرشغلی دیدمثبت داشته باش.یه کم استراحت کن.
درموردموردآخرمگه به اندازه کافی تلاش نکردی؟

ممنونم عزیز دل
خودم هم کم کم دارم ب همین نتیجه می رسم
به نظر خودم چرا تازه بیش از اندازه هم تلاش کردم
اما بعضی اوقات ک سعی می کنم از ی زاویه دیگه ببینم ، می گم شاید می شد ی جور دیگه تلاش رفتار کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد