۱۳۸

سلام 

خوبید

ما هم سعی می کنیم خوب باشیم 

توی کلوپ بازی نشستم و دارم سعی می کنم ب اتفاق های این چند روز فکر نکم 

ب شدت ناراحتی های قبل، به شب چله ای ک همه خونه مامان بودن و ما نرفتیم ، ب اینکه بابا مجدد بیمارستان بستری شدن و اینکه کاری از دستم بر نمی آد، به اینکه برای جشن زهرا اصلا دل و دماغ ندارم اما زهرا خودش کلی ذوق داره ، ب تکالیف محسن ک هنوز مونده و من نمی دونم بعد رفتن ب خونه با این حجم از سردرد بتونم با محسن سروکله بزنم و...

اما این بین ته دلم قنج می ره به اینکه چ خوبه مامان، مهدی، محمد، سمیرا و سوسن هستن.

به اینکه چقدر وجود بچه ها خوبه ، چقدر از تعامل باهاشون چیزی یاد می گیریم.

خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی ک به دلیل رحمتت بهم دادی، ممنونم، ممنونم، ممنونم.






نظرات 3 + ارسال نظر
Nam شنبه 17 دی 1401 ساعت 00:31

سلام

سلام

لیلی چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 14:30 http://Leiligermany.blogsky.com

نمی دونم چرا مشق نوشتن بچه ها اینقدر سخته.
وجود خانواده نعمته .فرزند و پدر و مادر. ان شالله پدرتون زودتر مرخص بشند

ممنون لیلی جان
براشون دعا کن
هنوز بیمارستانن

ظالـــم یکشنبه 4 دی 1401 ساعت 08:36 http://Zaaalem.blogfa.com

سلام

,سلام علیکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد