سلام
خوبید
ما هم سعی می کنیم خوب باشیم
توی کلوپ بازی نشستم و دارم سعی می کنم ب اتفاق های این چند روز فکر نکم
ب شدت ناراحتی های قبل، به شب چله ای ک همه خونه مامان بودن و ما نرفتیم ، ب اینکه بابا مجدد بیمارستان بستری شدن و اینکه کاری از دستم بر نمی آد، به اینکه برای جشن زهرا اصلا دل و دماغ ندارم اما زهرا خودش کلی ذوق داره ، ب تکالیف محسن ک هنوز مونده و من نمی دونم بعد رفتن ب خونه با این حجم از سردرد بتونم با محسن سروکله بزنم و...
اما این بین ته دلم قنج می ره به اینکه چ خوبه مامان، مهدی، محمد، سمیرا و سوسن هستن.
به اینکه چقدر وجود بچه ها خوبه ، چقدر از تعامل باهاشون چیزی یاد می گیریم.
خدایا ممنونم به خاطر همه چیزهایی ک به دلیل رحمتت بهم دادی، ممنونم، ممنونم، ممنونم.
سلام
سلام
نمی دونم چرا مشق نوشتن بچه ها اینقدر سخته.
وجود خانواده نعمته .فرزند و پدر و مادر. ان شالله پدرتون زودتر مرخص بشند
ممنون لیلی جان
براشون دعا کن
هنوز بیمارستانن
سلام
,سلام علیکم